زن در جاهليت مدرن
زن در جاهليت مدرن
منبع:ماهنامه پيام زن
مظلـوميت و محـروميت زن از حقـوق انسانـى منحصر به عصـر جاهليت گذشته نبـود, بلكه در عصر علـم و تكنولوژى نيز, زن بيـش از مرد مـورد ظلـم و بـى عدالتى قرار گرفت. در ايـن مجال اندك, تنها به بـرخـى از ابعاد مظلـوميت و محـروميت زن اشـاره مـى كنيم.
((يكـى از عوامل اين بـود كه مطامع سرمايه داران در ايـن جـريان بـى دخالت نبـود. كـارخـانه داران بـراى اينكه زن را از خـانه به كارخانه بكشند و از نيروى اقتصادى او بهره كشـى كنند, حقـوق زن, استقلال اقتصادى زن, آزادى زن, تساوى حقـوق زن با مرد را عنـوان كردند و آنها بودند كه توانستند به ايـن خواسته ها رسميت قانونى بـدهنـد. ))(11) سپـس به نقل از ويل دورانت مـى نـويسـد:
((زنان كارگران ارزانترى بـودند و كارفرمايان,آنان را بر مردان سركـش سنگيـن قيمت, ترجيح مى دادند. يك قرن پيش در انگلستان كار پيدا كردن بر مردان دشـوار گشت اما اعلانها از آنان مى خـواست كه زنـان و كـودكـان خـود را به كـارخـانه هـا بفـرستند ...
نخستيـن قـدم بـراى آزادى مادران بزرگ ما قانـون 1882 بـود. به مـوجب ايـن قانـون زنان بـريتانياى كبيـر از امتياز بـى سابقه اى برخـوردار مى شدند و آن اينكه پـولـى را كه به دست مـىآوردند حق داشتند كه براى خـود نگهدارند. ايـن قانون اخلاقى عالى مسيحى را كارخانه داران مجلـس عوام وضع كردند تا بتـواننـد زنان انگلستان را به كارخـانه ها بكشاننـد. از آن سال تـا به امسال سـودجـويـى مقاومت ناپذيرى آنان را از بندگـى و جان كنـدن در خانه رهانيده, گرفتار جان كنـدن در مغازه و كارخانه كرده است.))(12) در حالـى كه در اسلام وظيفه تإميـن زندگـى زن بر عهده مرد است, در فرهنگ اروپايى عملا مسـووليت مردان كاسته يا به طور كلى مرتفع شده, زن وارد بـازار كار شـده, دوشـادوش مـرد به كار و فعاليت اقتصـادى مشغول گـرديـده, علاوه بـر آنكه به مثابه نيروى كار ارزان مـورد بهره كشـى قرار گرفته, وظيفه تإميـن معيشت خـود و گاهى فرزندان را نيز متكفل شـده است. آمارهاى تكـان دهنـده سـازمـانهاى رسمـى جهانـى حكايت از وضعيت رقت بار زنان در عصر علـم و تكنـولـوژى و تسـاوى حقـوق زن و مـرد و رفـاه و پيشـرفت است. از حـــدود 1/3 ميليارد انسانى كه در سرتاسر جهان در فقر بسر مـى بردند, 70% زن هستند,13 خانـوارهاى جهان تحت سرپرستـى زنان اداره مى شـود.(13) هنـوز در بسيارى از كشـورها دستمزد زنان در مقـايسه بـا دستمزد مردان در يك كار مساوى به مراتب كمتر است. بـر اساس يك آمار در بسيارى از كشـورهاى صنعتـى, زنـان 70 تـا 80 درصـد نـرخ دستمزد ساعتـى مردان را دريافت مـى كنند. در ژاپـن و جمهورى كره دستمزد آنان نصف دستمزد مـردان است.(14) ايـن همه نشانگـر ايـن واقعيت تلخ است كه بـا ورود زن به صحنه اجتمـاع, نه تنها حقـــــوق او تإميـن نشده, بلكه بسيارى از حقوق ديگرش نيز ناديده گرفته شده است.
((آزادى عمل هر كـس در مـورد روابط جنسـى بايد به طـور كلى غير مهم و امرى كاملا خصـوصى بشمار آيد, امرى كه ارتباطى به هيچ كـس ديگر و به دنياى خارج نـدارد. روزى فرا خـواهـد رسيـد كه مقصـر شناختـن كسـى بـراى ايـن امـور جزو خرافات و تـوحشهاى روزگاران كـودكـى نـوع بشر شمرده خـواهد شد.))!(15) ورود اينچنينى زن به اجتمـاع, گذشته از فسـاد اخلاقـى و بـى بنـد و بارى كه به دنبـال داشت, كانون خانواده را متلاشى كرد, به طـورى كه امروزه متفكران دلسـوز آن ديار, خـود از متلاشـى شـدن خانواده كه كانـون محبت و تـربيت فـرزنـدان شـايسته است, مـى نـالنـد.
با متلاشى شدن خانواده و از بين رفتـن علاقه و ارتباط پدر و مادر در محيط خانواده و فرود آمـدن خيمه خانـواده, فرزنـدان حيران و سرگردان و محروم از محبت و عاطفه پـدر و مادرى وارد اجتماع شده و هر كدام جذب قطبهايـى در اجتماع فاسـد گشته و بسيارى از آنان به پـوچى در زندگى رسيدند. بسيارى دم غنيمتى شده و بسيارى ديگر به هر قيمتـى دنياى پرزرق و برقى را به بهاى لگدمال كردن حقـوق انسانهاى ديگـر بـراى خـود ساختنـد و البته بسيارى از مردم نيز خـود را غرق در كار و فعاليت نمـودنـد, غرق در كار و كار و كار شـدنـد تا همه چيز را فـرامـوش كننـد. طـراحان و صحنه گـردانان, سيستمـى را پايه گذارى كـردند كه پـدر, مادر و فـرزنـد هر كـدام بيگانه از يكـديگر و به صـورت جـدا فقط كار كنند و كار كنند تا نظام سرمايه دارى سر پا بماند و البته مردم نيز از رفاهـى نسبـى بـرخـوردار بـاشنـد. در آن سيستـم هـدف, كار و فعاليت است و از برآورده كردن نيازهاى معنـوى و روحـى خبرى نيست, چرا كه بسيارى از نيازهاى روحـى و معنـوى در آن زندگى به فرامـوشـى سپرده شده است. در چنيـن نظامى زن بيش از مرد متضرر شد, چرا كه او بيش از مرد از خلقت و فطـرت خـويـش فاصله گرفت و به تعبير صحيح تـر دور نگه داشته شد. در ايـن سيستم زن هم نيروى كار ارزان براى مردان استثمارگر است, هـم بدون آنكه مرد بار سنگيـن مسووليت معيشت زن را بـر عهده بگيرد, رسالت اداره خانـواده و همسر و فرزنـدان را بپذيرد, مجانا به هدف خـود كه همانا بهره كشى بـى حد و حصر جنسـى از زن بـود, رسيـد. البته با شناخت عميق از بعضـى از روحيات زن مثل علاقه به خـودنمايى, او را مانند كـودكـى با اسباب بازيهايـى مشغول كـرد, او را ستـاره تئاتـر و سينمـا نمـود, چهره شـــاخص تبليغاتـى بـراى شركتها و سازمانها كرد, و ايـن همه را با شعار فـريبنـده ((آزادى زن)) و ((تسـاوى زن و مـرد)) انجــــام داد.
ج) زن, كالاى تجـارى مصيبت بـارتـر آنكه امـروزه زن به عنـوان يك كالاى تجارتـى در اروپاى متمدن خريد و فروش مى شـود. در مجارستان يك قاچاقچى مى تواند يك دختربچه يتيم را به قيمت يك ماشيـن كهنه يعنـى 900 دلار خريدارى كند. او سپـس مـى تـواند ايـن دختر را به قيمت 2700 دلار به يكـى از مراكز فساد غربـى بفروشـد. صاحب مركز نيز مى تواند با كرايه دادن دختر به مراكز فساد لندن, پاريـس يا آمستردام چند برابر ايـن پول را به دست آورد. يك پليـس لندن در اين باره مى گويد: تجارت زن در حال رونق گرفتـن است, چون تقريبا بى خطر و بسيار پرسود است. تجارت مواد مخدر پـول ساز است, اما هر روز خطرناكتر مى شود و ممكـن است بيست سال حبـس براى مجرم در پى داشته باشـد. اما خريـد و فروش زن آسان و پـرسـود است به خصـوص وقتـى كه آنها را با ماشيـن از اروپاى شـرقـى مـىآورنـد و خـرج هـواپيما را هـم نمـى دهنـد! بنا بـر گزارش سـازمان بيـن المللـى مهاجرت, هر ساله هزاران زن اروپايى خريد و فروش مى شـوند. طريقه كـار ايـن گـونه است كه زنها از طـريق دوستـانشـان يــــا آگهى روزنامه ها مطلع مى شوند كه مـى تـوانند در كشـورهاى مختلف اروپاى غربى به عنوان رقاصه يا كارگر كاباره كار پيدا كنند. براى ايـن كار دانستـن زبان لازم نيست, حقوقى خوب به اضافه پروانه كار هـم داده مى شـود! دبير كل سازمان يادشده مـى گـويد: زنهاى روس اكثرا از مرز لهستان وارد مـى شـوند. در آنجا مدارك شناسايـى و رواديد تـوريستـى در اختيار آنها قرار مى گيرد. براى زنهاى ديگر رواديد رقاصى يا هنرمندى تهيه مى شود! كشـور سـوئيـس در سال 1373, 1800 مورد از اين گـونه ويزاها صادر كرده است. از ايـن زنها 15 هزار دلار مى گيـرند تا آنها را به غرب بياورند, آنها مـى تـواننـد كار كنند و ايـن پـول را دوباره به دست آورند. البته هزينه هاى ديگر مانند كميسيون صاحب مركز و پـول غذا و جا را هـم بايد بپردازد. سيستـم به گونه اى است كه ايـن زنها مقروض باشند و فقط بتـوانند 10 تا 25 درصـد از درآمدشان را حفظ كنند.(16) ملاحظه مـى شـود كه در عصـر جـاهليت مـدرن و بـا شعارهاى فـريبنـده, نه تنها زن از مظلـوميت و محروميت نجات نيافت, بلكه در بعضى از ابعاد محرومتر و مظلـومتر شد. اگر در گذشته استبداد حاكـم بـود و زن با صراحت استثمار مـى شد, امروز با شعار دمكراسـى و آزادى و تساوى حقـوق, زنان از هويت خويـش دور مانده و به صورت كالاى بى ارزشى درآمدند. اگر در گذشته زن تنها تحت ستم شوهرش بود, امروز تحت ستـم مردان بيشمارى است
الف) زن, ملعبه سرمايه داران
وارد كـردن زن به صحنه اجتماع در قـرون اخير در اروپا, هر چنـد با شعار ((آزادى زن)) و ((تساوى زن و مـرد)) انجام شـد, اما در حقيقت بـا هـدف بهره كشـى بيشتـر از وجـود زن به نفع مـرد انجام گرفت. زن از خلقت و فطرتـش فاصله گرفت و به استخـدام بيشتر مرد درآمـد. متفكـر شهيـد آيت الله مطهرى تحليلـى روشنگرانه در ايـن زمينه دارد و مى نويسد:((يكـى از عوامل اين بـود كه مطامع سرمايه داران در ايـن جـريان بـى دخالت نبـود. كـارخـانه داران بـراى اينكه زن را از خـانه به كارخانه بكشند و از نيروى اقتصادى او بهره كشـى كنند, حقـوق زن, استقلال اقتصادى زن, آزادى زن, تساوى حقـوق زن با مرد را عنـوان كردند و آنها بودند كه توانستند به ايـن خواسته ها رسميت قانونى بـدهنـد. ))(11) سپـس به نقل از ويل دورانت مـى نـويسـد:
((زنان كارگران ارزانترى بـودند و كارفرمايان,آنان را بر مردان سركـش سنگيـن قيمت, ترجيح مى دادند. يك قرن پيش در انگلستان كار پيدا كردن بر مردان دشـوار گشت اما اعلانها از آنان مى خـواست كه زنـان و كـودكـان خـود را به كـارخـانه هـا بفـرستند ...
نخستيـن قـدم بـراى آزادى مادران بزرگ ما قانـون 1882 بـود. به مـوجب ايـن قانـون زنان بـريتانياى كبيـر از امتياز بـى سابقه اى برخـوردار مى شدند و آن اينكه پـولـى را كه به دست مـىآوردند حق داشتند كه براى خـود نگهدارند. ايـن قانون اخلاقى عالى مسيحى را كارخانه داران مجلـس عوام وضع كردند تا بتـواننـد زنان انگلستان را به كارخـانه ها بكشاننـد. از آن سال تـا به امسال سـودجـويـى مقاومت ناپذيرى آنان را از بندگـى و جان كنـدن در خانه رهانيده, گرفتار جان كنـدن در مغازه و كارخانه كرده است.))(12) در حالـى كه در اسلام وظيفه تإميـن زندگـى زن بر عهده مرد است, در فرهنگ اروپايى عملا مسـووليت مردان كاسته يا به طور كلى مرتفع شده, زن وارد بـازار كار شـده, دوشـادوش مـرد به كار و فعاليت اقتصـادى مشغول گـرديـده, علاوه بـر آنكه به مثابه نيروى كار ارزان مـورد بهره كشـى قرار گرفته, وظيفه تإميـن معيشت خـود و گاهى فرزندان را نيز متكفل شـده است. آمارهاى تكـان دهنـده سـازمـانهاى رسمـى جهانـى حكايت از وضعيت رقت بار زنان در عصر علـم و تكنـولـوژى و تسـاوى حقـوق زن و مـرد و رفـاه و پيشـرفت است. از حـــدود 1/3 ميليارد انسانى كه در سرتاسر جهان در فقر بسر مـى بردند, 70% زن هستند,13 خانـوارهاى جهان تحت سرپرستـى زنان اداره مى شـود.(13) هنـوز در بسيارى از كشـورها دستمزد زنان در مقـايسه بـا دستمزد مردان در يك كار مساوى به مراتب كمتر است. بـر اساس يك آمار در بسيارى از كشـورهاى صنعتـى, زنـان 70 تـا 80 درصـد نـرخ دستمزد ساعتـى مردان را دريافت مـى كنند. در ژاپـن و جمهورى كره دستمزد آنان نصف دستمزد مـردان است.(14) ايـن همه نشانگـر ايـن واقعيت تلخ است كه بـا ورود زن به صحنه اجتمـاع, نه تنها حقـــــوق او تإميـن نشده, بلكه بسيارى از حقوق ديگرش نيز ناديده گرفته شده است.
ب) زن, ملعبه مردان بى بند و بار
بدبختـى و فلاكت ديگر زن بهره كشـى جنسـى از او است. چـون ارتباط محدود زناشويى ميان زن و شوهر تـوسط بعضى از فيلسـوفان آن ديار نشانه عقب ماندگـى و مخالف با آزادى رفتار خـوانده شـد, با ورود زن به اجتماع و ارتباط نامحـدود بـا ديگـران, كانـون خـانـواده متلاشـى شد. جان استـوارت ميل از بنيانگذاران دمكراسـى و برابرى در اين باره مى گويد:((آزادى عمل هر كـس در مـورد روابط جنسـى بايد به طـور كلى غير مهم و امرى كاملا خصـوصى بشمار آيد, امرى كه ارتباطى به هيچ كـس ديگر و به دنياى خارج نـدارد. روزى فرا خـواهـد رسيـد كه مقصـر شناختـن كسـى بـراى ايـن امـور جزو خرافات و تـوحشهاى روزگاران كـودكـى نـوع بشر شمرده خـواهد شد.))!(15) ورود اينچنينى زن به اجتمـاع, گذشته از فسـاد اخلاقـى و بـى بنـد و بارى كه به دنبـال داشت, كانون خانواده را متلاشى كرد, به طـورى كه امروزه متفكران دلسـوز آن ديار, خـود از متلاشـى شـدن خانواده كه كانـون محبت و تـربيت فـرزنـدان شـايسته است, مـى نـالنـد.
با متلاشى شدن خانواده و از بين رفتـن علاقه و ارتباط پدر و مادر در محيط خانواده و فرود آمـدن خيمه خانـواده, فرزنـدان حيران و سرگردان و محروم از محبت و عاطفه پـدر و مادرى وارد اجتماع شده و هر كدام جذب قطبهايـى در اجتماع فاسـد گشته و بسيارى از آنان به پـوچى در زندگى رسيدند. بسيارى دم غنيمتى شده و بسيارى ديگر به هر قيمتـى دنياى پرزرق و برقى را به بهاى لگدمال كردن حقـوق انسانهاى ديگـر بـراى خـود ساختنـد و البته بسيارى از مردم نيز خـود را غرق در كار و فعاليت نمـودنـد, غرق در كار و كار و كار شـدنـد تا همه چيز را فـرامـوش كننـد. طـراحان و صحنه گـردانان, سيستمـى را پايه گذارى كـردند كه پـدر, مادر و فـرزنـد هر كـدام بيگانه از يكـديگر و به صـورت جـدا فقط كار كنند و كار كنند تا نظام سرمايه دارى سر پا بماند و البته مردم نيز از رفاهـى نسبـى بـرخـوردار بـاشنـد. در آن سيستـم هـدف, كار و فعاليت است و از برآورده كردن نيازهاى معنـوى و روحـى خبرى نيست, چرا كه بسيارى از نيازهاى روحـى و معنـوى در آن زندگى به فرامـوشـى سپرده شده است. در چنيـن نظامى زن بيش از مرد متضرر شد, چرا كه او بيش از مرد از خلقت و فطـرت خـويـش فاصله گرفت و به تعبير صحيح تـر دور نگه داشته شد. در ايـن سيستم زن هم نيروى كار ارزان براى مردان استثمارگر است, هـم بدون آنكه مرد بار سنگيـن مسووليت معيشت زن را بـر عهده بگيرد, رسالت اداره خانـواده و همسر و فرزنـدان را بپذيرد, مجانا به هدف خـود كه همانا بهره كشى بـى حد و حصر جنسـى از زن بـود, رسيـد. البته با شناخت عميق از بعضـى از روحيات زن مثل علاقه به خـودنمايى, او را مانند كـودكـى با اسباب بازيهايـى مشغول كـرد, او را ستـاره تئاتـر و سينمـا نمـود, چهره شـــاخص تبليغاتـى بـراى شركتها و سازمانها كرد, و ايـن همه را با شعار فـريبنـده ((آزادى زن)) و ((تسـاوى زن و مـرد)) انجــــام داد.
ج) زن, كالاى تجـارى مصيبت بـارتـر آنكه امـروزه زن به عنـوان يك كالاى تجارتـى در اروپاى متمدن خريد و فروش مى شـود. در مجارستان يك قاچاقچى مى تواند يك دختربچه يتيم را به قيمت يك ماشيـن كهنه يعنـى 900 دلار خريدارى كند. او سپـس مـى تـواند ايـن دختر را به قيمت 2700 دلار به يكـى از مراكز فساد غربـى بفروشـد. صاحب مركز نيز مى تواند با كرايه دادن دختر به مراكز فساد لندن, پاريـس يا آمستردام چند برابر ايـن پول را به دست آورد. يك پليـس لندن در اين باره مى گويد: تجارت زن در حال رونق گرفتـن است, چون تقريبا بى خطر و بسيار پرسود است. تجارت مواد مخدر پـول ساز است, اما هر روز خطرناكتر مى شود و ممكـن است بيست سال حبـس براى مجرم در پى داشته باشـد. اما خريـد و فروش زن آسان و پـرسـود است به خصـوص وقتـى كه آنها را با ماشيـن از اروپاى شـرقـى مـىآورنـد و خـرج هـواپيما را هـم نمـى دهنـد! بنا بـر گزارش سـازمان بيـن المللـى مهاجرت, هر ساله هزاران زن اروپايى خريد و فروش مى شـوند. طريقه كـار ايـن گـونه است كه زنها از طـريق دوستـانشـان يــــا آگهى روزنامه ها مطلع مى شوند كه مـى تـوانند در كشـورهاى مختلف اروپاى غربى به عنوان رقاصه يا كارگر كاباره كار پيدا كنند. براى ايـن كار دانستـن زبان لازم نيست, حقوقى خوب به اضافه پروانه كار هـم داده مى شـود! دبير كل سازمان يادشده مـى گـويد: زنهاى روس اكثرا از مرز لهستان وارد مـى شـوند. در آنجا مدارك شناسايـى و رواديد تـوريستـى در اختيار آنها قرار مى گيرد. براى زنهاى ديگر رواديد رقاصى يا هنرمندى تهيه مى شود! كشـور سـوئيـس در سال 1373, 1800 مورد از اين گـونه ويزاها صادر كرده است. از ايـن زنها 15 هزار دلار مى گيـرند تا آنها را به غرب بياورند, آنها مـى تـواننـد كار كنند و ايـن پـول را دوباره به دست آورند. البته هزينه هاى ديگر مانند كميسيون صاحب مركز و پـول غذا و جا را هـم بايد بپردازد. سيستـم به گونه اى است كه ايـن زنها مقروض باشند و فقط بتـوانند 10 تا 25 درصـد از درآمدشان را حفظ كنند.(16) ملاحظه مـى شـود كه در عصـر جـاهليت مـدرن و بـا شعارهاى فـريبنـده, نه تنها زن از مظلـوميت و محروميت نجات نيافت, بلكه در بعضى از ابعاد محرومتر و مظلـومتر شد. اگر در گذشته استبداد حاكـم بـود و زن با صراحت استثمار مـى شد, امروز با شعار دمكراسـى و آزادى و تساوى حقـوق, زنان از هويت خويـش دور مانده و به صورت كالاى بى ارزشى درآمدند. اگر در گذشته زن تنها تحت ستم شوهرش بود, امروز تحت ستـم مردان بيشمارى است
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}